چهارشنبه, ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ / قبل از ظهر / | 2024-04-24
کد خبر: 724 |
تاریخ انتشار : 22 می 2021 - 20:57 | ارسال توسط :
85 بازدید
0
می پسندم
ارسال به دوستان
پ

قزوین- نوروز فرصتی برای بازخوانی رسوم گذشته است. رسومی که این روزها با بهانه هایی همچون مدرنیته و یا حتی در زیر سایه منحوس کرونا رنگ باخته است. گروه استان‌ها – مطهره میرزایی: مردمان قزوین، دیار مینودری نیز همراه و همگام با سایر هموطنان و ایرانیان با آداب و رسومی زیبا، خود را آماده سال جدید […]

قزوین- نوروز فرصتی برای بازخوانی رسوم گذشته است. رسومی که این روزها با بهانه هایی همچون مدرنیته و یا حتی در زیر سایه منحوس کرونا رنگ باخته است. گروه استان‌ها – مطهره میرزایی: مردمان قزوین، دیار مینودری نیز همراه و همگام با سایر هموطنان و ایرانیان با آداب و رسومی زیبا، خود را آماده سال جدید می‌کنند.

شهر این روزها حال و هوای بهار به خود گرفته و طراوت و زیبایی را می‌توان در شهر حس کرد. اما برای درک این رسوم باید به پای صحبت‌های اهل فن رفت و دید قزوین از پیش تا به امروز چه سنن زیبایی را با خود برای بهار به ارمغان آورده است. هرچند با نگاهی ساده به این گزارش و بازخوانی رسوم زیبای پیشینیان به راحتی رسوم فراموش شده این روزهای قزوین را می‌توان دید و حسرت خورد.

از میدان میرعماد به سوی نادری حرکت می‌کنیم و نظاره گر ساختمان قدیمی بنیاد نخبگان می‌شویم در کنار این ساختمان قدم می‌زنیم و غرفه‌های کوچک صنایع دستی را برانداز می‌کنیم جلوه نوروز و هفت سین عید با سفالینه و صنایع دستی پشت پنجره غرفه‌ها چشم نوازی می‌کند جلو غرفه گره‌چینی می‌ایستیم و به داخل غرفه می‌رویم.

آینه‌های قدی و جعبه‌های کوچک و بزرگ گره چینی شده نگاه هرببیننده‌ای را متمرکز می‌کند و بوی چوب از هر سوی مغازه استشمام می‌شود. علی‌اصغر گمرکچی یکی از محققین فرهنگ عامه استان قزوین به رسم استقبال ما را به سوی میز چوبی راهنمایی می‌کند و برایمان از هزار یک شب فرهنگ و آداب و رسوم استان می‌گوید.

علی‌اصغر یوسف گمرکچی در گفت‌وگو با  درباره آداب رسوم استان قزوین پیش از نوروز اظهار می‌کند: با اتمام چله‌ها آغاز اسفندماه در واقع همان اهمن بهمن است یعنی ده روز اول اسفندماه همان بهمن ماه است ده روز دوم اسفند ماه بهمن ماه است و ده روز سوم اسفندماه آفتاب به هوت است.

وی اضافه می‌کند: در گذشته که تقویمی برای بیان ایام وجود نداشت بشارت نوروز توسط سه گروه در کشور ایران انجام می‌شد گروه اول حاجی فیروز، گروه دوم گوسه گلین و گروه سوم یک گروه ملی و مذهبی با عنوان «نوروز نوسال» بودند.

پژوهشگر فرهنگ عامه می‌گوید: گروه اول که در تمام ایران مرسوم است و مردم کم و بیش با حاجی فیروز آشنا هستند. گروه دوم نیز متشکل از دو نفر بود که یکی از آنها خود را با لباس زنانه و دیگری خود را شبیه غول بی شاخ و دوم می‌کرد و با هم ترانه‌های شاد می‌خواندند و بشارت نوروز را می‌دادند مردم هم به پاس بشارت عید نوروز از آنها با خوراکی‌های رنگارنگ استقبال می‌کردند.

وی ادامه می‌دهد: با توجه به اینکه در قواعد لهجه قزوین جای صفت و موصوف و مضاف و مضاف علیه تغییر می‌کند گروه سوم اصطلاحاً «نوروز نوسال» نام داشت و دو یا چهار نفر که اهل قزوین نبودند و از کوه‌های البرز دامنه‌های شمالی یا جنوبی می‌آمدند اشعاری را می‌خواندند و به فراخور اشعار خود بشارت آغاز سال جدید را می‌دادند.

گمرکچی عنوان می‌کند: برای تشخیص اینکه این افراد از دامنه‌های شمالی آمدند یا جنوبی مردم به اشعار آنها توجه می‌کردند.

وی تصریح می‌کند: افرادی که از دامنه جنوبی یعنی از طالقان و الموت آمده بودند غالباً این شعر را می‌خواندند یک نفر اشعاری را می‌خواند برای مثال می‌خواند «ای خانم باجی بلا نبینی برای ما بیار نقل و شیرینی» و یا می‌خواند «ای خانم باجی از ما نرنجی برای ما بیار نون برنجی، ای خانم باجی از بالا خانَه برای ما بیار کشمش بی‌دانَه» و سپس سایر اعضا گروه تکرار می‌کردند «نوروز نوسال باشد شما را امسال باشد مبارک» و با توجه به مصرع آخر بیت مشخص می‌شد که این گروه از مناطق طالقان و الموت آمده‌اند چرا که گروهی که از مناطق شمالی می‌آمدند غالباً بجای «کشمش بی دانه» از «هفت تا مرغانَه» استفاده می‌کردند و ما متوجه می‌شدیم که «مرغانه» یک واژه شمالی است و این افراد از شمال البرز آمده‌اند.

وی می‌گوید: گاهی اشعار این افراد خالی از طنز نبود و یکی از اعضا با صدا بلند می‌خواند «ای خانم باجی از بالا خانه برای ما بیار کشمش بی دانه، اگر قفل کردی قفلِش رَ بکَش هرچی مِکَشی سه چارک بکش» و او در این شعر از مردم می‌خواست تا خساست به‌خرج ندهند و خوراکی‌های بیشتری را به آن‌ها اهدا کنند.

این پژوهشگر ابراز می‌کند: مردم نیز خوراکی‌های مختلفی از جمله نقل و شیرینی، حبوبات، نخود و کشمش را داخل خورجینی که همراه این گروه بود می‌گذاشتند و بااین کار از حضور آنها استقبال می‌کردند.

وی با اشاره به خریدهای پیش از نوروز در استان قزوین عنوان می‌کند: درگذشته خرید لباس نوروز خیلی مرسوم نبود و مردم برای عید نوروز به بازار می‌رفتند و یک توپ پارچه برای پسران و یک توپ پارچه برای دختران خانه می‌خریدند و خودشان در خانه مشغول خیاطی می‌شدند برای تهیه کفش نیز خانم‌ها در خانه گیوه بافی می‌کردند و سپس گیوه‌های بافته شده را تحویل گیوه کش می‌دادند تا آنها را با چرم به کفش تبدیل کند.

کوزل کوبی که نصیب گندم‌های سمنو شد

به گزارش مهر گوش سپردن به لهجه قزوینی این محقق و از سوی دیگر بیان آداب و رسوم مردم قزوین در ایام نوروز ما را ترغیب می‌کرد تا بیشتر پای صحبت‌های وی بنشینیم و از صحبت‌های او بهره ببریم.

از دیگر آب و رسوم استان قزوین پیش از نوروز، پخت سمنو بود اگر چه دیگر پخت این غذا مقوی در استان همرنگ و کمرنگ‌تر شده اما این غذا به‌عنوان یکی از ارکان اصلی سفره هفت‌سین با نمادی از صبر و مقاومت و با توجه به اینکه پخت این غذا نیازمند یک کار جمعی است نماد اتحاد و همبستگی نیز محسوب می‌شود. به همین دلیل از این پژوهشگر خواستیم تا از داستان سمنوپزان در استان قزوین برایمان بگوید.

علی‌اصغر یوسف گمرکچی درباره آئین مقدس سمنوپزان در استان اظهار می‌کند: از گذشته تاکنون آئین پخت سمنو در مناطق مختلف با آداب و رسوم‌های مختلفی همراه بوده و استان قزوین نیز پخت سمنو دارای پیشینه جالبی همراه است.

پژوهشگر فرهنگ‌عامه در استان اذعان می‌کند: بهتر است برای تشریح آئین سمنوپزان داستان این آئین شیرین را با دو مثال قزوینی آغاز کنیم. درگذشته برای تنبیه کودک از دو روش استفاده می‌شد که اصطلاحاً به آن‌ها «کوزل کوب» یا «سِخمه بُقمَه» می‌گفتند روش اول در حالی انجام می‌شد که خانواده قصد تنبیه فرزند را داشتند اما نمی‌‎خواستند به او آسیبی برسد برای همین در تنبیه بدنی مراقب عدم آسیب فرزند بودند.

وی می‌گوید: در تنبیه دوم غالباً فرزند کمی جدی‌تر تنبیه می‌شدند و شدت این تنبیه به‌مراتب بیشتر از تنبیه نوع اول بود که به آن «سِخمه بُقمَه» می‌گفتند.

گمرکچی عنوان می‌کند: برای تهیه سمنو هم از گندم کوزل کوب شده استفاده می‌کردند یعنی در حین جدا کردن گندم از پوست مراقب بودند که به گندم آسیبی نرسد چراکه گندم خردشده و شکسته به مرور زمان طعم نامطبوعی پیدا می‌کرد و این طعم و عطر نامطبوع موجب تغییر طعم سمنو می‌شد.

وی تصریح می‌کند: در خرمن دستگاه چوبی به نام جنجل وجود داشت که روی گندم‌ها کشیده می‌شد اما برخی گندم‌ها را خرد نمی‌کرد مردم نیز این گندم‌های خرد نشده را جمع‌آوری می‌کردند و در فصل زمستان این گندم‌ها را روی تخته‌ای می‌ریختند و با یک سنگ مسطح گندم‌ها را کوزل کوب می‌کردند یعنی طوری می‌کوبیدند که به گندم آسیب وارد نشود و از پوسته جدا شود.

این پژوهشگر تاکید می‌کند: فرآیند پخت سمنو از غروب یک روز آغاز می‌شد و یک نفر به عنوان بانی سمنو، همسایگان و افرادی را که تمایل به مشارکت داشتند دعوت می‌کرد و پخت سمنو با گندم‌های جوانه زنده که قزوینی‌ها اصطلاحاً به آن شوش زده می‌گفتند و طی یک روز کامل آن‌ها را خیس کرده بودند آغاز می‌شد.

وی ادامه می‌دهد: گندم‌های خیس شده فشرده شده و آب آن‌ها داخل دیگ مسی به نام «تیان» ریخته می‌شد و سپس دیگ‌ها روی اجاق‌هایی که با آجر در گوشه حیاط ساخته‌شده بود قرار می‌گرفت.

گمرکچی تأکید می‌کند: بعد از به جوش آمدن آب داخل تیان کار اصلی یعنی اسدام زدن (بیلچه‌ی آهنی کوچک با دسته‌ی بلند برای هم زدن سمنو) آغاز می‌شد که البته این کار در بین مردم از تقدس خاصی برخوردار بود و غالباً افرادی که حاجت داشتند نذر می‌کردند تا در دیگ اسدام بزنند پروسه اسدام زدن تا اذان صبح ادامه داشت و از اذان صبح به بعد سمنو دم گذاشته می‌شد.

وی اضافه می‌کند: چیزی که در میان مردم استان در این زمان مرسوم بود گرفتن فال عدس بود به‌گونه‌ای که خانم‌ها بعد از دم گذاشتن سمنو عدسی را در دهان خود می‌گذاشتند و تا ساعت ۹ صبح که درب دیگ‌ها برمی‌داشتند صحبت نمی‌کردند اگر عدس در دهان آن‌ها جوانه می‌زد معنایش این بود که آن‌ها حاجت‌روا می‌شوند.

این محقق عنوان می‌کند: بعد از برداشتن درب دیگ‌ها در ابتدا توزیع سمنو بین فقرا و همسایه‌هایی انجام می‌شد که در پخت سمنو مشارکتی نداشتند و سپس سهم هرکس طبق میزان مواد اولیه داده می‌شد.

وی می‌گوید: البته در بخش سمنوپزان نباید از اعتقاد مردم قزوین در خصوص حضور حضرت زهرا (س) پای دیگ‌ها غافل شد و چراکه مردم معتقد بودند شیرینی سمنو به علت حضور بانوی دوعالم پای دیگ‌ها بعد از دم گذاشتن است.

از آئین «سال نو کوزه نو» تا بخت‌گشایی دختران

گمرکچی با اشاره به آئین «سال نو کوزه نو» عنوان می‌کند: حتماً تابه‌حال در خصوص مثل معروف «شیطان در ظروف شکسته خانه دارد» شنیده‌اید که دلیل آن این است که درگذشته که نام علمی برای میکروب و یا چیزهای آسیب‌زا وجود نداشت از آن به‌عنوان شیطان یاد می‌کردند و با توجه به اینکه شکاف ظروف شکسته سبب تجمع میکروب‌ها می‌شد مردم این اصطلاح را به کار می‌بردند و برای جلوگیری از این مسئله در شب چهارشنبه‌سوری کوزه‌های ترک‌خورده را می‌شکستند و کوزه‌های نو را جایگزین آن‌ها می‌کردند.

این محق بیان می‌کند: آئین بخت‌گشایی دختران در این روز هم خالی از شیطنت و رسوم قدیمی نبود و خانواده‌ها دختران دم بخت را در این شب با پارو از خانه بیرون می‌کردند. رسومی دیگری که در خصوص آئین بخت گشایی دختران مطرح بود این بود که دختران به دباغ‌خانه که محل پیرایش پوست گوسفندان بود می‌رفتند و از روی هفت دباغ می‌پریدند و درنهایت از آب نامطبوع دباغ‌خانه می‌نوشیدند و به شاگرد دباغ‌خانه انعام می‌دادند.

این محقق ابراز می‌کند: گرفتن فال در این شب از محبوبیت خاصی برخوردار بود و بیش از ۲۰ مدل فال در این شب انجام می‌شد که محبوب‌ترین این فال‌ها فال کلید و تخم‌مرغ بود.

وی می‌گوید: برای گرفتن فال تخم‌مرغ پیش از دم گذاشتن برنج تخم‌مرغی را دور پوست پیاز قرمز با نخ می‌پیچیدند و درون قابلمه می‌گذاشتند و زمانی که برای طبخ غذا قابلمه را کنار سفر می‌آوردند و پوست پیاز را باز می‌کردند و از نقش‌هایی که روی تخم‌مرغ افتاده بود فال خود را تعبیر می‌کردند.

این پژوهشگر تصریح می‌کند: برای گرفتن فال کلید هم مرسوم بود یک نفر در گنج کوچه یا اصطلاحاً «چیت کوچه» درحالی‌که کلیدی را زیر پای خود گذاشته بایستد و از سخنان افرادی که در آن زمان از کنار او رد می‌شوند فال خود را تعبیر کند البته مردم هم که از این ماجرا مطلع بودند سعی می‌‎کردند زمانی که از کنار این افراد عبور می‌کنند حرف‌های امیدبخش و خوشحال‌کننده‌ای بزنند.

وی با اشاره به اجرا آئین قاشق زنی در استان می‌گوید: به‌یقین درباره آئین قاشق زنی چیزهایی شنیده‌اید اما جالب است بدانید این آئین در استان قزوین با عنوان «چَمچَه‌زنی» اجرا می‌شد واژه چمچه از زمان پهلوی وارد لهجه قزوینی شده بود و بجای قاشق یا خاک‌انداز استفاده می‌شد.

گمرکچی تصریح می‌کند: افرادی با قاشق به کاسه می‌زدند با صدایی که ایجاد می‌کردند همسایه‌ها را پای در منزل می‌کشاندند و مردم هم «چَمچَه‌زنی» را به فال نیک می‌گرفتند و به این افراد به عنوان هدیه خوراکی می‌دادند.به گزارش ، آنچه که در کلاس درس پیشینیان با عناوین مختلف حاجی فیروز یا چمچه زنی شنیده می‌شود یقیناً چیزی جز خوشحالی‌های ساده و بی‌آلایش نیست اما گویا گذر زمان و ورق زدن صفحات تاریخ معنا خوشحالی را در تجملات پرزرق و برق خلاصه کرده و با عنوان شادی سارق خوشحالی‌های ساده شده است.

بازدیدها: 0

منبع خبر «» است و اخبار گردشگری پارسی در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر می‌دانید، خواهشمند است کد ( 724 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره  09199028006  پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه اخبار گردشگری پارسی مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط اخبار گردشگری پارسی در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نظرتان را بیان کنید